صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

فرهنگی،اعتقادی،اجتماعی

صراط مستقیم

من، علی سهراب پور، متولد شهرستان کازرون (استان فارس) و فعلا در حوزه علمیه کازرون مشغول به تدریس هستم.
تمام تلاش من این است که بتوانم خدمتی از لحاظ فکری و اعتقادی به دوستان عزیزم کرده باشم.

آخرین نظرات

۳۶ مطلب با موضوع «اخلاقی- اجتماعی» ثبت شده است

غریزه ی جنسی یکی از غرایزی است که خداوند حکیم برای رشد جسم و روح و نیز دوام نسل ها، در وجود انسان قرار داده است. این غریزه همانند غرائز دیگر انسان اگر در مسیر صحیح خود قرار گیرد می تواند ثمرات زیادی در تکامل شخص و جامعه داشته باشد. و اگر خدای ناکرده در مسیری غیر از مسیر طبیعی و صحیح قرار گیرد می تواند حتی تا آنجا انسان را تنزل دهد که از حیوانات نیز پست تر شود.

از این رو شناخت راه های کنترل این غریزه از اهمیت والایی برخوردار است. ما در این مقاله سعی کرده ایم این راه ها را به طور خلاصه ذکر کنیم به این امید که ما را در کنترل و قرار دادن این غریزه در مسیر صحیح خود کمک کند:

1. دوری از هر گونه تحریک جنسی: دیدنی های محرک، شنیدنی ها و خواندنی های مبتذل و مهییج، غذاهای شهوت زا، لباس های تنگ و چسبان، بستر نرم و لطیف، فکر کردن به مسائل جنسی، خلوت با نامحرم، شوخی با نامحرم، این ها همگی از مواردی است که یک فرد بالاخص نوجوان و جوان را در معرض تحریک های جنسی قرار می دهد پس اولین کاری که یک فرد برای کنترل غرایز خود می تواند و باید انجام دهد دوری از موارد مذکور و به طور کلی از تحریکات جنسی می باشد.(دقت کنید)

2. ازدواج: ازدواج بدون شک می تواند شخص را در کنترل غریزه ی جنسی اش یاری کند. متاسفانه ما شاهدیم برخی از پدر و مادرها نسبت به ازدواج فرزندانشان به گونه ای رفتار می کنند مثل اینکه اصلا چیز مهمی نیست، غافل از این که بسیاری از مفاسد اخلاقی ناشی از تاخیر در ازدواج است.

اسلام یکی از وظایف والدین نسبت به فرزنداشان را فراهم کردن ازدواج آنها می داند.

3. ورزش کردن: ورزش علاوه بر اینکه مفید برای جسم و روح آدمی است، سبب مصرف مقدار زیادی انرژی نهفته در بدن نیز می شود. و انسان را از بسیاری از انحرافات نجات می دهد.البته برای موثر واقع شدن ورزش ، باید به دو نکته حتما توجه شود اول اینکه: ورزش را به طور منظم انجام داد ،مثلا هر صبح ساعت 6 به مقدار 30 دقیقه. و دوم اینکه: ورزش باید به گونه ای باشد که سبب خستگی زیاد انسان شود ، نه این که فقط یک نرمش ساده و بی زحمت باشد. چرا که حرکات بدنی و ورزش های خفیف روزانه، تمایل و قوای جنسی را زیاد می کند.(توجه کنید)


4. روزه گرفتن: روزه نیز می تواند عامل مهمی در کنترل غرایز جنسی باشد. زیرا از یک طرف انسان را به مبدا پاکی یعنی خداوند گره می زند و از طرف دیگر موجب مصرف شدن انرژی های نهفته در بدن انسان می شود. پبامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نیز به جوانانی که امکان ازدواج ندارند و تحت فشار غریزه جنسی هستند، توصیه می فرمودند که برای کنترل شهوت خود از روزه کمک بگیرند.

البته در مورد روزه گرفتن دو مسئله باید مورد توجه قرار بگیرد:

اول آنکه: کسانی که قصد روزه گرفتن دارند ، برای اینکه روزه آنها موثرتر واقع شود باید برنامه روزه گرفتن آنان منظم باشد.یعنی مثلا هر هفته روزهای دوشنبه و پنچشنبه.(دقت کنید)

دوم آنکه: روزه گرفتن برای کسانی که بدنی ضعیف دارند ، توصیه نمی شود ، بلکه شاید هم مضر باشد.

5. فعالیت زیاد: از دیگر مسائلی که می تواند شخص را در کنترل غریز جنسی اش یاری کند، این است که باید برای تمام اوقات خود یک برنامه و کاری داشته باشد ولو آن کار تفریح، بازی، خواب و .. باشد. مقصود ما این است که هیچ گاه نباید برای اوقات فراغت خویش بدون برنامه باشد چرا که همین اوقات فراغت ها و بدون برنامه بودن ها زمینه بسیاری از انحرافات را فراهم می سازد.

6. یادآوری عاقبت انحراف: گناه آثار زیادی در زندگی دنیوی و اخروی ما دارد،؛ گرفته شدن لذت مناجات، نزول بلا، ناامیدی، مستجاب نشدن دعا، ترس از مرگ، حبط و باطل شدن کارهای نیک، آشکار شدن عیوب، سیاهی قلب، سلب توفیقات، سنگدلی و قساوت، کوتاه شدن عمر، از بین رفتن آرامش روحی، نفرت خوبان، و کیفر.. همگی از آثار گناه می باشد که در احادیث و آیات قرآن به آن اشاره شده است.توجه به این آثار می تواند نقش بازدارنده ای در ارتکاب گناهان داشته باشد.

7. یادآوری مرگ: یاد مرگ وسفر به عالم دیگر، نقش موثری در دوری از هواهای نفسانی و شهوات دارد. حضرت علی (علیه السلام) می فرماید:

«ای بندگان خدا، براستی که از مرگ گریزی نیست، پس قبل از آنکه به سراغتان آید از آن حذر کنید و خود را برای آن آماده کنید و ساز و برگ آن را فراهم آورید؛ زیرا در هر حال شما شکار مرگید...پس هرگاه شهوت ها به شما روی آورند، مرگ را بسیار یاد کیند».

8. یادآوری نعمت های خدا: یادآوری نعمت های گوناگون مادی و معنوی، جسمی و روحی و ... موجب می شود تا فرد، لطف و محبت بی حدّ و حصر پروردگار خویش را فراموش نکند و با در نظر داشتن آن، دست از پیروی خواهش های نفسانی خویش بردارد .

9. توجه به نماز و مسجد: نماز به خصوص اگر همراه با توجه به معانی و مقصود آن یعنی خدا باشد می تواند انسان را از بسیاری از گناهان باز دارد. خداوند در قرآن کریم می فرماید:

«اِنَّ الصَّلوهَ تَنهَی عَنِ الفَحشاءِ و المُنکَر؛

براستی نماز انسان را از فحشا و منکر باز می دارد».

در نماز تلقین به نفس، آرامش، احساس قدرت، دوری از مفاسد، وجود دارد. لذا توجه به نماز می تواند کمک مهمی در کنترل غریزه جنسی انسان داشته باشد.

مسجد و رفت و آمد در آن نیز می تواند انسان را از بسیاری از مفاسد دور نگه دارد. کسانی که واقعا با مسجد مانوس هستند و اوقاتی از وقت خود را در آنجا می گذراند به خاطر نورانیت موجود در آن، و احساس مثبت و شخصیتی که به انسان دست می دهد از بسیاری از انحرافات مصون هستند.

با کمی دقت و تامل می توان دریافت در میان کسانی که واقعا اهل مسجد و نماز هستند، به نسبت به افرادی که اینگونه نیستند انحراف و فساد جنسی به مراتب کمتر دیده می شود- البته این بدان معنا نیست که امکان ندارد افراد معدودی بر خلاف آنچه گفته شده یافت شود-

10. علم و آگاهی: بسیاری از انحرافات، ناشی از جهل انسان نسبت به پیامدها و عواقب سوء آنهاست. دربسیاری از موارد اگر شخص نسبت به پیامدهای منفی عمل خود آگاه باشد به سوی آن عمل گرایش پیدا نمی کند.

11. دعا و تضرع: از دیگر عواملی که سبب می شود انسان در منجلاب فساد و تباهی گرفتار نشود و بتواند غرایز جنسی خویش را کنترل کند، این است که انسان از خداوند عالم و قادر با تضرع و خضوع طلب کند که او را از انحراف و فساد نجات دهد.

دعا برای یک مومن در مقابل هجوم غرایز جنسی و هواهای نفسانی یک سلاح قوی و محکم می تواند باشد. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:

« اَلدُّعاءُ سِلاحُ المُومنِ؛ دعا سلاح مومن می باشد.»

این بود راه هایی برای کنترل غریزه جنسی برای کسانی که واقعا دوست دارند و می خواهند به گناه آلوده نشوند. افرادی که حقیقتا اینگونه رفتار کنند ، به واسطه ی احتلام نیز مقداری از انرژی آنها دفع می گردد.

  • علی سهراب پور

خدایا...

۲۴
تیر

افسوس که عمر دربطالت بگذشت

با بار گنه بدون طاعت بگذشت

فردا که به صحنة مجازات روم

گویند که هنگام ندامت بگذشت

                                          امام خمینی(رض)

  • علی سهراب پور

یکی از مسائلی که متاسفانه برای بعضی از جوانان عزیز مطرح است و تبدیل به یک مشکل بزرگ برای آنان شده، مسئله‌ی زشت استمناء یا همان خود ارضایی است.(الحمد لله توفیق شد حقیر در این مورد کتابی نوشته ام که می توانید  اینجا  ببینید)

لازم است قبل از این که به بررسی خوداارضایی از ابعاد مختلف بپردازیم؛ تعریفی از خودارضایی ارائه دهیم.

«خودارضایی» که به این عمل در مردان «استمناء»[1] و در زنان «استشهاء» می گویند [2] ، به معنای این است که :«انسان- نعوذبالله- بدون عمل نزدیکی و جماع به قصد خروج منی، با خود کاری کند که منجر به خروج منی شود».

برای این که این تعریف کاملا روشن شود و به سوالات احتمالی پاسخ داده باشیم ذکر چند نکته و مسئله  ضروری  به نظر می رسد:

نکته ی اول: این است که احکام منی در زنان با مردان کمی متفاوت است.در مردان اگر ماده ی منی بیرون آید شخص جنب می شود. اما در زنان علاوه بر این حالت اگر از آن ها در زمانی که به اوج لذت جنسی رسیده اند رطوبتی بیرون آید آن رطوبت در حکم منی است و جنب محسوب می شوند.

پس در دختران و زنان اگر مرتکب این عمل زشت شوند و به اوج لذت جنسی برسند، رطوبتی که در آن حال از آنها خارج می شودحکم منی دارد ، و عمل آنها استمناء محسوب می شود.

البته چون که این مسئله یک مسئله مهمی است و نظرات مراجع تقلید کمی تفاوت دارد لذا لازم است هر شخص به فتوای مرجع تقلید خود رجوع کند.

نکته ی دوم: پزشکان و متخصصان نیز خودارضایی را همین گونه تعریف نموده اند و اگر بعضی از آن ها

  • علی سهراب پور

شهادت بانوی بزرگ اسلام، پاره ی جگر رسول خدا (ص)، حضرت زهرا (س) پیام های فراوانی هم برای دوستداران اهل بیت، و هم برای دشمنان آنان داشته و دارد.

به نظر می آید یکی از بزرگترین پیام های این حادثه عظیم و جانسوز، «دفاع از ولایت به هر قیمت » باشد.

بدون شک هرگاه انسان ولایت کسی را می پذیرد باید با تمام وجود از او دفاع کند و هیچ گاه ولی خود را رها نکند. حضرت صدیقه کبری (س) برای همیشه این پیام را به بشریت علی الخصوص به مسلمانان و شیعیان داد که پذیرش ولایت فقط به حرف زدن نیست بلکه عمل نیز می خواهد.اگر در جایی دفاع از ولایت نیاز به هزینه دارد باید هزینه آن را پرداخت و لو آن که هزینه آن فدا کردن جان باشد.

اگر کسی حقیقتا ولایت شخصی را پذیرفته و او را به عنوان ولی خود انتخاب کرده باشد باید در عمل هم نشان دهد وگرنه ضعف در عمل نشانه ی ضعف در اعتقاد و ادعاست.

مگر می توان ادعای کسانی را که دم از ولایت می زنند ولی حاضر نیستند خود را به خاطر ولایت به سختی بیندازند و از جان و مال خود بگذرند را پذیرفت؟

اما متاسفانه در همه ی زمان ها بوده اند افرادی که فقط کارشان حرف زدن بوده  است و بس .در زمان ما هم نیز، این چنین افرادی هستند که مدام دم از ولایت می زنند و خود را محب ولایت و مطیع او می نامند اما در لحظه های حساس و در هنگامه بروز فتنه ها، حاضر نیستند از خود برای حفظ قداست و نظر رهبری مایه بگذارند.

آیا می توان اینان را صادق در مدعای خود دانست؟

آیا مگر ولایت پذیری، معنایی غیر از این دارد که زمانی که ولایت کسی را پذیرفتیم باید با تمام وجود از او دفاع کنیم و اگر در مسئله ای نظری بر خلاف نظر ولی خود داشتیم نظر او را با تمام وجود بپذیریم و از نظر و رای او دفاع کنیم؟ اصولا معنای پذیرش ولایت در جایی نمود و ظهور پیدا می کند که نظر ما غیر از نظر ولی و رهبرمان باشد.اینجاست که میزان ولایت پذیری هر شخصی هویدا می شود.

حضرت زهرا (س) به ما آموخت که معیار ولایت پذیری افراد را باید در زمان بروز فتنه ها محک زد، آنجا که رای و نظر ولی و امام بر خلاف نظر اوست.

پر واضح است منظور بنده از لزوم ترجیح نظر ولی فقیه بر نظر خود در مسائلی است که ولی فقیه مستقیم یا غیر مستقیم و یا حتی با عمل خود به آن دستور می دهند.

  • علی سهراب پور

دو عکس

۰۳
آذر

  • علی سهراب پور

معناشناسی لیله الرغائب 
در فرهنگ قرآنی اسلامی، برای برخی از زمان ها و مکان ها اقتدار و خصوصیات ویژه ای گفته شده است. از این رو برخی از سرزمین ها چون بیت المقدس و مکه جایگاه قداست معنوی خاصی دارند و اعمال در آن مکانها از پاداش و ارزش ویژه ای برخوردار می باشد. برخی از زمان ها نیز چون سحرگاهان و فجر و لیله القدر از چنین ویژگی های خاص بهره مند هستند و خداوند در آیات و حتی سوره هایی به ارزش و جایگاه ویژه آنها اشاره کرده است و درباره شب قدر آن را برابر با هزار ماه که به اندازه عمر آدمی است دانسته است. 
این ویژگی را می توان درباره برخی از ماهها چون ماه رمضان و یا ماه رجب برشمرد که از ویژگی های انحصاری برخوردار می باشند. از جمله ویژگی های انحصاری ماه رجب، لیله الرغائب است. 
کلمه «رغائب» جمع «رغیبه» به معنای چیزی که مورد رغبت و میل است و نیز به معنای عطا و بخشش فراوان می باشد. بنابراین معنای اول «لیله الرغائب» یعنی شبی که میل و توجه به عبادت و بندگی در آن فراوان است و بندگان خوب و شایسته خداوند دراین شب تمایل زیادی به رفتن به درخانه خداوند و ارتباط و انس با معبود خویش دارند. 
بنابر معنای دوم، «لیله الرغائب» یعنی شبی که در آن عطاء و بخشش خداوند فراوان است و بندگان مخلص خداوند با روآوردن به بارگاه قدس ربوبی و خاکساری در برابر عظمت حق شایسته دریافت انعام و عطا و بخشش بی کرانه حق می گردند. 
عظمت و ارزش لیله الرغائب 
درباره فضیلت و ارزش و عظمت آن می توان دو جهت زیر را بیان کرد: 1- از این جهت که اصولا شب جمعه، خود دارای ویژگی و ارزش خاصی است و اعمال عبادی فراوانی در آن وارد شده و زمان عبادت و مناجات و عرض حاجات با قاضی الحاجات است. 
2- ماه رجب اولین ماه از ماههای حرام (ماه های حرام عبارتند از: رجب، ذی القعده، ذی الحجه، محرم) و ماه خدا و هنگام عبادت و دعا و استغفار است و رحمت الهی در این ماه در حال ریزش و نزول است، به همین جهت این ماه را رجب الاصب گویند، چون «صب» به معنای ریختن است. پس لیله الرغائب، شرافت و ارزش شب جمعه و ماه رجب هردو را درخود جمع نموده و ارزشی دوچندان دارد. 
شیخ المحدثین عباس قمی در کتاب شریف مفاتیح الجنان درباره این شب می نویسد: بدان که شب جمعه اول ماه رجب را لیله الرغایب گویند و از برای آن عملی از حضرت رسول(ص) با فضیلت بسیار واردشده که سیدبن طاووس در کتاب اقبال و علامه مجلسی در اجازه نبی زهره آن را نقل کرده اند. 
ازجمله فضیلت هایی که برای آن برشمرده اند اینکه به سبب شرافت این شب گناهان بسیار از کسانی که اعمال خاصی را انجام دهند آمرزیده می شود. 
از جمله اعمال این شب نمازی است که اگر شخص آن را به جا آورد، پس از مرگ هنگامی که در قبر گذاشته شود خداوند تبارک و تعالی ثواب نمازش را به سوی او به بهترین صورت می فرستد تا همدم او شود و او را از تنهایی بیرون آورد. 
این شخص با روی گشاده و درخشان و زبانی شیوا و فصیح به او می گوید: ای حبیب و دوست من! بشارت باد تو را که از هر شدت و سختی نجات یافتی. 
میت می پرسد: تو کیستی؟ بخدا سوگند که من چهره ای بهتر از روی تو ندیده ام و کلامی شیرین تر از کلام تو نشنیده ام و بویی بهتر از بوی تو نبوئیده ام. 
آن شخص می گوید: من ثواب آن نمازم که در فلان شب از فلان ماه از فلان سال به جا آوردی. امشب نزد تو آمده ام تا حق تو را ادا کنم ومونس تنهایی تو باشم و وحشت را از تو بردارم و چون در صور رستاخیز دمیده می شود من درعرصه قیامت، سایه بر سر تو خواهم افکند. پس خوشحال باش که هرگز خیر از تو معدوم نخواهدشد. 
آن گاه شیخ عباس قمی درباره چگونه اعمال این شب می نویسد: کیفیت آن چنان است که روز پنجشنبه اول ماه رجب را روزه می داری و چون شب جمعه داخل شود مابین نماز مغرب و عشا دوازده رکعت نماز می گذاری که هر دو رکعت را با یک سلام تمام می کنی. در هر رکعت از آن نماز یکمرتبه «حمد» و سه مرتبه «اناانزلناه» و دوازده مرتبه 
«قل هوالله احد» می خوانی و چون از نماز دو رکعتی فارغ شدی، هفتاد مرتبه «اللهم صلی علی محمدالنبی الامی و علی اله» می گویی و سپس به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. پس از آن، سر از سجده برمی داری و هفتاد مرتبه «رب اغفر و ارحم و تجاوز عما تعلم انک انت العلی الاعظم» می گویی. پس از آن نیز دوباره به سجده می روی و هفتاد مرتبه «سبوح قدوس رب الملائکه و الروح» می گویی. آن گاه حاجت خود را می طلبی که برآورده خواهد شد. (مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی با تصرف و تخلیص) 
سخن صاحب المراقبات 
عارف کامل و استاد و اصل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی در این باره در کتاب المراقبات خویش می نویسد: اولین شب جمعه ماه رجب را لیله الرغائب نامند. در این شب فرشتگان بر زمین نزول می کنند. 
اگر شب اول ماه رجب مصادف با شب جمعه بود، سزاوار است عمل «لیله الرغائب» را نیز انجام دهد. 
از پیامبر اکرم(ص) روایت شده است که فرمودند: از اولین شب جمعه د رماه رجب غافل نشوید؛ زیرا شبی است که فرشتگان آن را «لیله الرغائب» می نامند. این نامگذاری به این جهت است که هنگامی که مقداری از شب گذشت، هیچ فرشته ای در آسمان ها و زمین نمی ماند مگر این که در کعبه و اطراف آن جمع می شوند. 
آن گاه خداوند می فرماید: ای فرشتگانم! هرچه می خواهید از من درخواست کنید. 
فرشتگان عرض می کنند: حاجت ما این است که از روزه داران رجب درگذری. 
خداوند می فرماید: این کار را انجام دادم. 
عارف کامل، ملکی درباره اعمال این شب می نویسد: بهتر است کسی که این حدیث را می شنود، در این شب، زیاد بر فرشتگان صلوات فرستاده تا تکلیفی را که آیه تحیت (سوره نساء آیه 68) برای صلوات فرستادن به عهده ما گذاشته به اندازه توانایی انجام داده باشد. وی آنگاه به نقل از رسول خدا(ص) نمازی را که در بالا شرح آن گذشت نقل می کند . 
استاد ملکی تبریزی این پرسش را مطرح می کند که: ظاهر روایت این است که «لیله الرغائب» اولین شب جمعه ماه رجب است؛ و اگر اعمالی که در این روایت ذکر شده از اعمال این شب بوده و شب جمعه اول ماه، مصادف با اول ماه شد، چگونه می توان این عمل را به جا آورد؟ 
وی پاسخ می دهد از آن جایی که پنج شنبه قبل از جمعه اول، جزء ماه رجب نیست؛ باید در پاسخ بگوییم که اگر بخواهیم به ظاهر روایت عمل کنیم، این اعمال درصورتی است که شب اول ماه شب جمعه نباشد؛ و اگر شب جمعه بود، شب جمعه دوم، این اعمال انجام می شود؛ گرچه لیله الرغائب نباشد. چون در روایت تصریح نشده که این اعمال حتماً باید در لیله الرغائب باشد. ولی راه دوم و سومی هم هست که صحیح تر به نظر می رسد. راه دوم این است که این اعمال را بدون روزه انجام دهیم و راه سوم این است که روزه را هم بگیریم گرچه روزه در رجب نباشد. (کتاب المر اقبات/ مرحوم آیت الله حاج میرزا جواد مالکی تبریزی(ره) )اجمالاً آنکه لیله الرغائب، اولین شب جمعه ماه رجب است که برای آن اعمال و فضایل بسیاری نقل کرده اند که از آن جمله می توان به روزه پنجشنبه و استغفار زیاد در آن شب اشاره کرد. کسی که می خواهد به ثواب و پاداش اعمال این شب برسد می بایست به اعمال آن اهتمام جدی بورزد. 

نویسنده:فرشته محیطی 

منبع: کیهان

  • علی سهراب پور

مقام معظم رهبری:

 

در جامعه اسلامی تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر با لسان است. چیزی که جامعه ما را اصلاح می کند همین نهی از منکر زبانی است « سال 1371». خدای متعال در زبان این اثر را قرار داده است در امر و نهی این اثر را قرار داده است ما چرا این حکمت الهی را درک نمی کنیم  و حاضر نیستیم از این ابزار عظیم الهی استفاده کنیم.عمل کنید تا ببینید می شود یا نمی شود.

حرف بزنید، بگویید، یک کلمه، بیشتر هم نمی خواهد.لازم نیست سخنرانی بکنید کسی را می بینید خلافی مر تکب می شود، دروغی را ، غیبتی را ، تهمتی را ، کینه ورزی نسبت به برادر مومن را ، بی اعتنایی به محرمات دین را ، بی اعتنایی به مقررات را ، اهانت به پذیرفته های ایمانی مردم را ، پوشش نامناسب را ، هر کدام از این کارها را کسی انجام داد یک کلمه،لازم نیست با خشم باشد، یک کلمه آسان بگویید این کار شما خلاف است، نکنید.شما بگویید، دیگری بگوید گناه در جامعه می خشکد « سال 1370» . تاثیر امر و نهی زبانی اگر انجام گیرد ، از تاثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است «سال 1377».

  • علی سهراب پور

شهید آیت الله صدوقی (ره) ،در مورد امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) می فرماید:

                                                                                                                                     

« مسافرتهایی با ایشان داشتم و خدا می داند در مسافرت مشهد،یک اخلاق پدرانه نسبت به ما مبذول داشتند که هر وقت یادمان می آید،شرمنده ی آن روزگارهایی هستیم که در خدمتشان به ارض اقدس ،مشرف بودیم.

در آن زمان ،قسمتهایی از ایران زیر نظر دولتهای شوروی و آمریکا و انگلستان بود، وقتی از ارض اقدس بر می گشتیم،در بین راه،روسها برای بازرسی جلوی ماشین ما را گرفتند.همگی پیاده شدیم و چون امام از اول تکلیف،مراقب تهجد و نماز شب بودند و این عمل،صد در صد از ایشان ترک نمی شد،بعد از پیاده شدن،خواستند که نماز شب بخوانند،اماآنجا وسط بیابان بود و آبی وجود نداشت.

یک وقت مشاهده کردیم که آبی جاری شد.ایشان آستین بالا زد و وضو گرفت (و مشغول نماز خواندن شدند).به هر حال ما درآن سفر،یک چنین کرامتی را از ایشان دیدیم»1

 

پاورقی:

1- کتاب آثار تقوا و عبودیت،همت سهراب پور،ص 166

  • علی سهراب پور

در پی تعطیل شدن صفحه ی «سلمان جوانِ» هفته نامه ی سلمان، جناب آقای قربانی (مدیر  صفحه) وبلاگی را راه اندازی کرده اند و آخرین صفحه ی «سلمان جوان» را که به چاپ نرسید در وبلاگشان قرار داده اند.

     یکی از مطالب آن صفحه، جوابیه ای است که از طرف آقای شهرام مدبری بر بند دوم نقد من بر مطلب "زن در زنجیر" (که در چند شماره قبل نوشته شده بود) می باشد.

     اینجانب به خاطر اینکه مطلب روشن شود ،بند دوم از نقدی را که نوشته ام می آورم.بعد اشکال ایشان را ذکر می کنیم:

«متاسفانه در این مقاله، از شاعره فاسد سابق «فروغ فرخ زاد» تمجید و به عنوان  نمادی از یک زن با شعور معرفی شده است.»

ایشان دو اشکال را به نقد من گرفته اند:

1-      چرا ایشان را با صفت «سابق» آورده ام.مگر شاعر بودن پست و مقام است که سابق و فعلی داشته باشد

2-      چرا ایشان را شاعره ای فاسد دانسته ام.و به ایشان تهمت و افتراء زده ام.

 

اما پاسخ به ایشان:

      برای اینکه هم برای ایشان و هم برای خوانندگان مطلب روشن شود (که روشن هم هست) درجواب اشکال اول ایشان باید بگویم:

       اطلاق لفظ «سابق» به ایشان نفی شاعر بودن وی نیست که گفته شود مگر شاعر بودن مقام و منصب است که بتوان زمانی به کسی داد و زمانی از او گرفت

 

جناب آقای مدبری!

     ما که نخواسته بودیم شاعر بودن را از فروغ فرخزاد نفی کنیم ؛که اگر این چنین بود لفظ «شاعره»  را برای او نمی آوردیم منظور از لفظ «سابق» که آورده ایم صرفا خواسته بودیم به مخاطب بگوییم که ایشان در قید حیات نیستند و مربوط به زمان قبل از انقلاب می باشد .اگر شما عینک بدبینی را از چشمانتان برمی داشتید حتما این برداشت را نمی کردید و ای کاش شما حداقل به عنوان نقدتان عمل می کردید «منم که دیده نیاورده ام به بد دیدن»

 

   و اما درباره فاسد بودن ایشان به چند نکته اشاره می کنم:

   

      1- بر خلاف آنچه ادعا کرده اید، تعدادی از شعرای متعهد زمان ما (که کم هم نیستند) ایشان را به خاطر بی توجهی به دستورات شریعت و حصار شکنی که در برخی از اشعار ایشان محسوس است و جنبه ابتذال به شعر ایشان داده،(ایشان را)قبول ندارند

     و متاسفانه آن چنان ایشان در اشعار ابتذالی پیش رفتند که شخصیت بزرگی مانند مرحوم استاد مطهری خواندن اشعار ایشان را عاملی برای آلودگی روحی و روانی انسان می داند و با اینکه ایشان عادت ندارند در کتاب ها و یا سخنرانی های خود نامی از کسی بیاورند صریحا نام فروغ فرخزاد را می آورده اند و مردم را از خواندن اشعار ایشان بر حذر می دارند (رجوع کنید به کتاب مسئله شناخت از استاد مطهری صفحه 57)

  

       2- جنابعالی اگر بخواهید رد پای ابتذال را در شعر ایشان ببینید شما را ارجاع می دهم به کتاب نگین سخن(تالیف عبدالرفیع حقیقت ج 2 ص 411)

این اشعار به گونه ای مبتذل است و ترویج برخی از گناهان بزرگ است که فساد و بی تقوایی این شاعره را به نمایش گزارده است.

      و برای اینکه ترویج فساد نشود از آوردن آن اشعار صرف نظر می کنیم و خوانندگان را به کتاب مذکور ارجاع می دهیم.البته به این نکته توجه داشته باشید که به قول خودتان از کوزه همان برون تراود که در اوست.

     با مطالعه آن اشعار متوجه می شوید که آوردن لفظ فاسد برای وی که دستورات مسلم دین را نادیده گرفته و ترویج منکرات کرده تهمت و افتراء نیست بلکه بیان حقیقتی تلخ است

 

جناب آقای مدبری:

     طبق کدام فتوا و روایتی آوردن لفظ فاسد برای شخصی که منکرات و زشتی ها را ترویج می کند (آن هم به زبان شعر ، که تاثیرات فوق العاده ای در خوانندگان دارد ) حرام و تهمت محسوب می شود من فکر می کنم که استاد مطهری بیش ار شما (البته اگر قبول داشته باشید ) به اسلام و مبانی و دستورات شریعت آگاه و پای بند می باشند که خواندن اشعار ایشان را  مصداق آیه :«و قد خاب من دسیها» می داند و علنا آن را اعلام می کند.

    

     3_ اگر اشعار ایشان بدون اشکال و خالی از فساد است پس چرا وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی اعلام می کند بعضی از اشعار فروغ فرخزاد اجازه چاب ندارد (خبر گزاری فارس 18/2/86)

   

      4_در انحراف ایشان همین بس که معتقد به نسبیت اخلاق می باشد و عواملی مانند مذهب ،شرافت ،اخلاق و... را زاییده شرایط محیط می دانند وبا تغییر شرایط آنها را متغیر می شمارند و همین طرز تفکر که بر خلاف صریح قرآن است ریشه همه انحرافات ایشان است

      قطعا جناب عالی که خود را مسلمان می دانید به هیچ وجه نمی توانید به چنین مبانی اعتقاد داشته باشید .البته بزرگانی مانند مرحوم استاد مطهری در رد نظریه نسبیت اخلاق مطالبی گفته اند که می توانید به کتب مربوطه رجوع کنید تا سستی اعتقاد فروغ فرخزاد را دریابید

برای مشاهده متن سخن فروغ فرخزاد پیرامون نسبی بودن اخلاق و ارزشها و مذهب رجوع کنید به سایت آوای آزاد.

   

        5_جنابعالی که در نقد خود از قرآن و حدیث و معصومین  سخن گفته اید چرا متوجه این حقیقت نیستید که در نظام جهان بینی اسلامی هر کاری که جهت ضد خدایی داشته باشد هباءا منثورا است و هیچ ارزش و بهایی ندارد و شعر نیز چنین است.

      شعری از دیدگاه جهان بینی الهی ارزش دارد که در مسیر خدا و متعهد کردن انسان ها باشد نه در مسیر ابتذال و ارزش های شیطانی(که همین معنای فساد است) ، و چرا متوجه این نکته نیستید که یکی از عومل انحراف انسان می تواند اشعار مبتذل باشد.

   

 

نتیجه:

     ازآنچه گفته شد معلوم می شود که شاعر مورد نظر با سرودن برخی اشعار ابتذالی، ترویج منکرات و زشتی ها کرده است و کسی که ترویج منکرات کند (آن هم به زبان شعر که تاثیر فوق العاده ای دارد ) بدون شک عنوان «فاسد» بر او صدق می کند.

      البته فساد درجه و مراتبی دارد اگر کسی مرتکب مراتب بالای آن گردد و مثلا اهانت به مقدسات نماید حکمش قتل می باشد؛ چنانچه پیامبر (ص) دستور قتل برخی شعرای هتاک را صادر فرموده بود.

     نمی خواهم بگویم حکم فروغ فرخزاد قتل می بوده است بلکه می خواهم بگویم به خاطر ترویج منکرات که توسط برخی از اشعار وی صورت گرفته ایشان مراتبی از فساد را دارا می باشند و اطلاق لفظ «فاسد» بر ایشان دور از واقعیت نیست زیرا فساد امری ذو مراتب و مشکک است .و در هر مرتبه ای حکم خاص خودش جاری می شود.

     مثلا اگر شخصی مرتکب نوشیدن شراب شود حکم تازیانه بر او جاری می شود و اما اگر مرتکب قتل شود حکمش اعدام می باشد اما اطلاق «فاسد» بر هر دو یعنی هم شراب خوار و هم قاتل صحیح می باشد.

     پس ما دچار افترا و تهمت نشده ایم بلکه عدم آگاهی شما از مسائل شریعت و مفهوم فساد چنین ذهنیت اشتباهی برایتان پیش آورده است

 


 

     در پایان به جناب آقای مدبری توصیه ای دارم و آن این است که سعی کنید بدون تعصب مسائل را بررسی کنید

 

نقد اول من بر مقاله ی زن در زنجیر

جوابیه آقای شهرام مدبری بر نقد من

  • علی سهراب پور

این نقد،در شماره ی ۳۲۶ هفته نامه سلمان به چاپ رسیده است  

 

نقد مقاله ی

زن در زنجیر

 

در شماره ی 323 نشریه ی سلمان،در صفحه ی «سلمان جوان» مطلبی با عنوان «زن در زنجیر» نوشته شده بود، که با وجود بعضی مطالب خوب اشکالاتی داشت ،که ما به ذکر چند مورد می پردازیم:

     1- نویسنده محترم ، مقاله ی خود را این گونه آغاز کرده است: « شاید امروز کمتر دختری از خود پرسیده باشد چرا وقتی سخن از مبارزه با فساد،ایجاد امنیت اجتماعی،اسلامی کردن کانون های علمی ،فرهنگی و...پیش می آید در وهله ی اول انگشت اشاره و اتهام به سمت او نشانه می رود و سپس از محدودیت پوشش و روابط وی گفتگو می شود .آیا باید علت را در نگرش به ارث رسیده از گذشتگان دانست و یا باید پذیرفت که زن موجودی و ناقص العقل است و قدرت تمییز خوب از بد را ندارد و...»

     یعنی در حقیقت ایشان، علت بحث از محدودیت پوشش و روابط دختران را در دو چیز بر شمرده اند:1- نگرش به ارث رسیده از گذشتگان. 2- پذیرفتن اینکه زن موجودی احساساتی و ناقص العقل است و...

     اما آیا واقعیت این چنین است؟ یعنی اگر جایی در مورد پوشش و حجاب زن بحث می شود حتما ناشی از این دو تفکر است؟

     اینکه در ایجاد امنیت اجتماعی و مبارزه با تهاجم فرهنگی ابتدا به سراغ زن می روند بر فرض صحت _ که این چنین هم نیست _ دلالت بر نقصان عقل زن نداشته ،بلکه بعکس ،علامت نقش مهم زن در تربیت خانواده و جامعه و نیز برای حفاظت از ایشان می باشد.درست همانند زمانی که آفت، گلستانی را تهدید می نماید، که وظیفه ی باغبان در وهله ی اول محفوظ داشتن گلها از رسیدن آفات بدانهاست.

بنابراین ، در این مساله دین و دینداران به «زن» به عنوان موجودی بی شعور و ضعیف نمی نگرند _ برخلاف تصور نویسنده محترم! _

 

     2- متاسفانه در این مقاله، از شاعره فاسد سابق «فروغ فرخ زاد» تمجید و به عنوان  نمادی از یک زن با شعور معرفی شده است.(اینکه وی در آخر عمر توبه کرده یا خیر روشن نیست)

     3-  در چند جای این نوشتار،به متدینین به طور کامل توهین و بی احترامی شده است. که برای نمونه به یک مورد اشاره می کنم:

« ... در شرایط کنونی جامعه ی ما،دختر شانس آدم حسابی شدنش بسیار کم است(!!). دو راه بیشتر ندارد و به تعبیر درست دو بیراهه(!!):یکی همچون کلاغ شوم در خانه ماندن و قار قار کردن های زشت و نفرت بار احمقانه زیستن،که یعنی زن نجیب و متدین(!!!)و ...»

     نویسنده ی محترم ،باید علاوه بر عذر خواهی رسمی از تمام متدینین،توضیح دهد که آیا دین و دینداری بیراهه است و زنان متدین همچون کلاغی شوم در خانه؟

     آیا ایشان و مسولین نشریه ،توضیحی در این مورد در برابر زنان پاک و فهیم دارند؟

     4- در ادامه نویسنده ی مقاله ،تدین را مساوی با خروج از انسانیت بر شمرده و در ادامه ی مطلب قبل می نویسد:« اما وقتی کسی از انسان بودن خارج شود،دیگر چه فرقی دارد که یک جغد باشد یا یک چغوک»

     5- در قسمتی از مقاله از کلمات زشت و زننده ای ای استفاده شده بود ،در حالی که می شد کلمات دیگری جایگزین کرد .مثل کلماتی که در ستون سوم آورده شده بود.

     6- نویسنده ی مقاله،در آخر به بهانه ی اینکه ما باید اول فرهنگ سازی کنیم، از طرح امنیت اجتماعی به عنوان «زور» نام برده و این طرح را زیر سوال برده اند.

     اما آیا طرح امنیت اجتماعی،چیزی به جز امر به معروف و نهی از منکر است؟

     آیا به بهانه ی اینکه این مفاسد ناشی و معلول چیزهای دیگر است ،نباید از ترویج فساد و بی بند و باری به صورت علنی جلوگیری کرد؟

     این در حالی است که اجرای این طرح با استقبال اکثریت قاطع مردم روبرو شده است.نباید غافل بود که ترویج بی حجابی و بدحجابی از بزرگترین توطئه های دشمنان در مبارزه با اسلام و نظام اسلامی است؟

     در پایان به مسولان نشریه به خصوص مدیر صفحه ی «سلمان جوان» یک مطلب را عرض می کنم :

از آنجا که هفته نامه ی سلمان یک نشریه خوب و مفید بوده و به عنوان یک نشریه مذهبی شناخته شده، لذا باید در چاپ و نشر مطالب دقت فوق العاده شود و به بهانه های مختلف مطالب غلط و اشتباه چاپ نگردد.و اگر هم مطلب اشتباه و غلطی چاپ شد ،اولین کسی که مسول تصحیح آن است خود شما هستید و نباید منتظر این باشید که کسی نقد آن را بنویسد .بلکه خودتان باید آن را را تصحیح و به اشتباه خود اقرار کنید.

     در صفحه ی «سلمان جوان» باید مطالبی نوشته شود که مورد نیاز جوانان عزیز باشد ،مطالبی که به سوالات فکری و دغدغه های آنها از قبیل انتخاب همسر،ازدواج، روابط با دیگران و،خصوصیات دوران جوانی و ....پاسخ دهد.

     امیدوارم ،همه ی ما بتوانیم وظیفه ی خود را به نحو احسن انجام دهیم.

(قابل ذکر است هفته نامه سلمان،یک هفته نامه ارزشی می باشد اما متاسفانه بخاطر عدم نظارت بر این صفحه این اشتباه رخ داده بود)

  • علی سهراب پور